استیضاح در بزنگاه تصمیم؛

استیضاح؛ وقتی ابزار نظارت به تیغ دو لبه تبدیل می‌ شود

در میانه موج تازه استیضاح وزرا و تشدید فضای سیاسی مجلس، اظهارات مجید نصیرپور، نماینده مردم سراب، بار دیگر این پرسش اساسی را پیش روی افکار عمومی قرار داده است که آیا استیضاح در شرایط خاص و غیرعادی کشور، همچنان کارکرد اصلاحی خود را حفظ می‌کند یا به ابزاری پرهزینه برای فرسایش دولت و اختلال در روند حکمرانی تبدیل شده است؟

استیضاح در بزنگاه تصمیم؛ بازخوانی مواضع مجید نصیرپور درباره نظارت، ثبات و مسئولیت حکمرانی

استیضاح، در منظومه حقوقی مجلس شورای اسلامی، یکی از جدی‌ترین و پرهزینه‌ترین ابزارهای نظارتی به شمار می‌رود؛ ابزاری که فلسفه وجودی آن نه در ایجاد بحران، بلکه در اصلاح مسیر حکمرانی و پاسخگو کردن مدیران اجرایی تعریف شده است. با این حال، تجربه‌های ادوار مختلف مجلس نشان داده است که فاصله میان «استفاده اصلاح‌گرایانه» و «کاربرد سیاسی و شتاب‌زده» از این ابزار، فاصله‌ای باریک اما تعیین‌کننده است. مناظره اخیر با موضوع «آیا اکنون وقت استیضاح وزراست؟» بار دیگر این پرسش بنیادین را به متن افکار عمومی و فضای سیاسی کشور بازگرداند.

در این میان، اظهارات مجید نصیرپور، نماینده مردم سراب در مجلس شورای اسلامی، از آن جهت قابل توجه است که نه در قالب دفاع مطلق از دولت مطرح شد و نه در چارچوب نفی حق نظارت مجلس. او تلاش کرد بحث استیضاح را از سطح هیجان سیاسی به سطح تحلیل ساختاری و شرایط‌محور ارتقا دهد؛ رویکردی که نیازمند بازخوانی دقیق و فارغ از قضاوت‌های شتاب‌زده است.

استیضاح؛ ابزار نهایی در یک زنجیره نظارتی

نخستین محور اساسی در سخنان نصیرپور، تأکید بر «جایگاه استیضاح» در نظام نظارتی مجلس بود. او با یادآوری اینکه قانون‌گذار، ابزارهای متعددی همچون تذکر، سؤال، تحقیق و تفحص را پیش از استیضاح پیش‌بینی کرده است، بر این نکته پای فشرد که استیضاح باید آخرین حلقه این زنجیره باشد، نه نخستین واکنش. تشبیه استیضاح به «حکم طلاق» در همین چارچوب معنا پیدا می‌کند؛ حکمی که پس از طی همه مراحل اصلاح و گفت‌وگو صادر می‌شود، نه در ابتدای اختلاف.

از نگاه او، عبور شتاب‌زده از ابزارهای مقدماتی و تمرکز زودهنگام بر استیضاح، نه‌تنها به اصلاح امور کمک نمی‌کند، بلکه فلسفه نظارت پارلمانی را به یک اقدام تنبیهی و بعضاً نمایشی تقلیل می‌دهد. این نگاه، نقدی است به رویه‌ای که در آن، استیضاح به جای آنکه ابزار حل مسئله باشد، به ابزار اعلام موضع سیاسی تبدیل می‌شود.

همزمانی استیضاح‌ها؛ هشدار درباره فلج شدن دولت

نکته محوری دیگر در تحلیل نصیرپور، مخالفت صریح با طرح همزمان چندین استیضاح بود. او با بیان اینکه استیضاح‌های پرتعداد و هم‌زمان، عملاً دولت را در وضعیت دفاعی دائمی قرار می‌دهد، هشدار داد که چنین فضایی می‌تواند بدنه اجرایی کشور را از کارکرد اصلی خود بازدارد. از منظر اجرایی، وزارتخانه‌ای که وزیر آن هر روز در معرض استیضاح است، ناگزیر بخش قابل توجهی از انرژی مدیریتی خود را صرف پاسخ‌گویی سیاسی می‌کند، نه حل مسائل تخصصی.

این هشدار، ناظر بر یک تجربه تاریخی است: در دوره‌هایی که دولت‌ها با موج‌های متوالی استیضاح مواجه بوده‌اند، نه‌تنها کیفیت تصمیم‌گیری ارتقا نیافته، بلکه تعلل، احتیاط افراطی و توقف پروژه‌ها افزایش یافته است. نصیرپور در واقع بر این باور است که کثرت استیضاح‌ها، به‌جای تقویت نظارت، به فرسایش حکمرانی منجر می‌شود.

شرایط غیرعادی؛ انتظار عادی، خطای تحلیلی

یکی از جدی‌ترین محورهای استدلال نماینده سراب، تأکید بر شرایط خاص و غیرعادی کشور است. او با صراحت اعلام کرد که دولت در فضایی فعالیت می‌کند که ترکیبی از فشارهای اقتصادی، تحریم‌های خارجی، تهدیدهای امنیتی و بحران‌های سیاسی را هم‌زمان در خود دارد. در چنین شرایطی، مقایسه عملکرد دولت با استانداردهای شرایط عادی، نوعی ساده‌سازی و بی‌توجهی به واقعیت‌های میدانی است.

از این منظر، نصیرپور نه منکر ضعف‌ها و کاستی‌هاست و نه مدعی بی‌نقص بودن دولت؛ بلکه معتقد است ارزیابی عملکرد باید «شرایط‌محور» باشد. او هشدار می‌دهد که استیضاح‌های شتاب‌زده، بدون در نظر گرفتن بستر کلان کشور، می‌تواند هزینه‌های اداره کشور را افزایش دهد، بی‌آنکه به حل ریشه‌ای مشکلات کمک کند.

پیامک‌های هماهنگ؛ نشانه‌ای از فشار سازمان‌یافته؟

یکی از جنجالی‌ترین بخش‌های سخنان نصیرپور، اشاره به دریافت حدود شش هزار پیامک با متن واحد علیه دولت بود. این اظهارنظر، فراتر از یک گلایه شخصی، حامل یک هشدار سیاسی است: زمانی که فضای مطالبه‌گری، الگوی کاملاً مشابه و هماهنگ پیدا می‌کند، این احتمال مطرح می‌شود که بخشی از فشارها نه خودجوش، بلکه سازمان‌یافته باشد.

این موضوع، بحث مهمی را در فضای سیاسی کشور باز می‌کند؛ مرز میان مطالبه‌گری واقعی و عملیات روانی کجاست؟ و چگونه می‌توان از تبدیل نظارت پارلمانی به صحنه رقابت‌های پشت‌پرده جلوگیری کرد؟ نصیرپور در این بخش، مستقیماً اتهامی وارد نمی‌کند، اما با طرح پرسش، توجه افکار عمومی را به ضرورت شفافیت در فرآیند فشارهای سیاسی جلب می‌کند.

استیضاح و پول؛ پرسشی که نباید نادیده گرفت

اشاره ضمنی او به احتمال پمپاژ مالی و رسانه‌ای برای هدایت فضای استیضاح، یکی از حساس‌ترین لایه‌های این مناظره است. هرچند نصیرپور از طرح اتهام صریح پرهیز می‌کند، اما نفس طرح این احتمال، نشان‌دهنده نگرانی از آلوده شدن ابزار نظارتی مجلس به منافع بیرونی است. این نگرانی، اگرچه تلخ، اما واقع‌گرایانه است و نیازمند پاسخ نهادی و شفاف‌سازی ساختاری است.

مجلس در برابر دولت؛ تقابل یا تکمیل؟

نصیرپور در بخش مهمی از سخنان خود، به نسبت مجلس و دولت پرداخت؛ نسبتی که به باور او، نباید در قالب رقابت سیاسی تعریف شود. او با استناد به فرمایشات مقام معظم رهبری درباره حمایت از دولت، تأکید کرد که مجلس و دولت دو بازوی یک نظام هستند و تضعیف هر یک، در نهایت به تضعیف کلیت حکمرانی منجر می‌شود.

در این نگاه، حمایت از دولت به معنای تعطیلی نظارت نیست، بلکه به معنای اعمال نظارت عاقلانه، زمان‌مند و اصلاح‌محور است. نصیرپور تلاش می‌کند این دوگانه غلط را بشکند که یا باید «حامی مطلق دولت» بود یا «منتقد بی‌امان»؛ او از مدلی سخن می‌گوید که در آن، نقد و حمایت در یک چارچوب مسئولانه جمع می‌شوند.

اصلاح فرآیندها؛ فراتر از تغییر افراد

از دیگر محورهای کلیدی سخنان نماینده سراب، نقد ساختارهای نظارتی موجود است. او با اشاره به کاستی‌های آیین‌نامه داخلی مجلس، خواستار اصلاح فرآیندهایی شد که به گفته او، گاه استیضاح را به ساده‌ترین و سریع‌ترین ابزار تبدیل می‌کند. از نگاه نصیرپور، تغییر افراد بدون اصلاح ساختارها، درمانی موقت و کم‌اثر است.

پیشنهاد او برای اولویت‌بندی استیضاح‌ها و تقویت ضمانت اجرای سایر ابزارهای نظارتی، نشان‌دهنده نگاهی بلندمدت به مسئله حکمرانی است؛ نگاهی که به جای واکنش‌های هیجانی، بر اصلاح قواعد بازی تمرکز دارد.

اذعان به ضعف‌ها؛ دفاع کورکورانه نیست

نکته قابل توجه در مواضع نصیرپور، اذعان صریح به وجود ضعف‌ها در دولت است. او نه‌تنها منکر این ضعف‌ها نمی‌شود، بلکه بر ضرورت اصلاح تأکید می‌کند. تفاوت در اینجاست که او مسیر اصلاح را از کانال فرسایش سیاسی نمی‌داند. از نگاه او، فشار مداوم و بی‌وقفه، دولت را به سمت انفعال می‌برد، نه اصلاح.

استیضاح به‌عنوان تیغ دو لبه

جمع‌بندی سخنان نصیرپور را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد: استیضاح، اگر در جای درست خود به کار گرفته نشود، می‌تواند بیش از آنکه درمان باشد، درد ایجاد کند. او استیضاح را نفی نمی‌کند، اما نسبت به تبدیل آن به ابزار فشار سیاسی هشدار می‌دهد.

نتیجه‌گیری

مواضع مجید نصیرپور در این مناظره، بیش از آنکه یک موضع‌گیری سیاسی مقطعی باشد، تلاشی است برای بازتعریف نسبت میان نظارت و ثبات در حکمرانی. او با تأکید بر شرایط خاص کشور، خطر استیضاح‌های همزمان، فشارهای سازمان‌یافته و ضرورت اصلاح فرآیندها، تصویری از نظارت مسئولانه ارائه می‌دهد؛ نظارتی که هدف آن اصلاح است، نه تخریب.

در نهایت، این پرسش همچنان باقی است: آیا نظام حکمرانی بیش از هر زمان دیگری به آرامش، عقلانیت و اصلاح ساختاری نیاز ندارد؟ پاسخ نصیرپور روشن است؛ استیضاح، باید آخرین گزینه باقی بماند، نه نخستین واکنش. / ✍ اصغر برزگر